انوشه
طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
و سفرهای که تهی بود، بسته خواهد شد
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
و در حوالی شبهای عید، همسایه
صدای گریه نخواهی شنید، همسایه
همان غریبه که قلک نداشت، خواهد رفت
و کودکی که عروسک نداشت، خواهد رفت
نوشته شده در شنبه 90/5/29ساعت
12:58 صبح توسط گل پرپرشده نظرات ( ) | |
قالب رایگان وبلاگ پیجک دات نت |